www.iiiWe.com » نوستالژیهای کودکانه

 صفحه شخصی رضا مهیاری   
 
نام و نام خانوادگی: رضا مهیاری
استان: تهران - شهرستان: تهران
رشته: کارشناسی عمران - پایه نظام مهندسی: ارشد
شغل:  مهندس ناظر
شماره نظام مهندسی:  103016044
تاریخ عضویت:  1389/03/13
 روزنوشت ها    
 

 نوستالژیهای کودکانه بخش عمومی

18

آهنگ سریالها و فیلمهای
علی کوچولو
هادی هدی
هانیکو
کلاه قرمزی
مدرسه موشها
مدرسه والت
اوشین
پروفسور بالتازار
رامکال

سه شنبه 6 تیر 1391 ساعت 09:52  
 نظرات    
 
ثنا نعمتی 17:22 سه شنبه 6 تیر 1391
2
 ثنا نعمتی
مرسی حس خوبی بود، مخصوصن علی کوچولو
ندا اسفندیاری 21:41 سه شنبه 6 تیر 1391
0
 ندا اسفندیاری
وای خیلی خوشم اومد
البته من فقط کلاه قرمزی را به خاطر دارم ;)
ویراستار پارسی 01:44 چهارشنبه 7 تیر 1391
2
 ویراستار پارسی
سلام
گرچه به زبان محاوره ای نوشته اید ولی نگارش صحیح مخصوصن به صورت مخصوصاً می باشد.
محسن نیک 07:17 چهارشنبه 7 تیر 1391
0
 محسن نیک
ممنون مهندس عزیز
م افتخاری 12:53 چهارشنبه 7 تیر 1391
0
 م افتخاری
چندی بود که شاهد کامنتی از جناب "ویراستار پارسی" نبودیم
شاید کامنتها از اشتباه عاری شده‌اند
و یا ایشان حضوری کمرنگ تر داشته‌اند
...
دریافت پاسخ از ایشان سبب رفع ابهام خواهد شد
ویراستار پارسی 22:23 چهارشنبه 7 تیر 1391
4
 ویراستار پارسی
جناب آقای مهندس افتخاری
سلام
در خصوص فرمایش جنابعالی باید عرض کنم که بنده هم وفت محدودی مانند سایر اعضاء جهت بازدید از سایت دارم و با توجه به اینکه در حال گذراندن امتحانات پایان ترم می باشم در خرداد و تیرماه حضور کمتری داشته ام.

در خصوص فرمایش مهندس صاحب جمع عزیز باید بگویم که نوشته های جناب آقای مهندس امیریاشار فیلا که بصورت تخصصی در زمینه نویسندگی فعالیت دارند و حتی اعراب گذاری ها را هم بصورت کامل رعایت می کنند می تواند برای تمامی ما سرمشق باشد.
جناب مهندس مهیاری نیز چون به این موضوع اهمیت می دهند و دغدغه آن را دارند پس پر واضح است که در مورد نوشته های ایشان زیاد حساسیت به خرج داده نمی شود.
در خصوص کلماتی که از زبانهای دیگر به زبان ما وارد می شوند و ریشه الفبایی مشترک هم با زبان ما ندارند زیاد در خصوص نحوه نگارش آنها نمی توان اصرار کرد و عرف رایج باید رعایت گردد.

پروفسور بالتازار یک سریال کارتونی قدیمی محصول یوگسلاوی در مورد یک مخترع است.
در اولین سرچ گوگل به همین صورت می آید ولی در خصوص نحوه نگارش آن بصورتی که جنابعالی فرموده اید موردی نیافتم که البته مهم نیست چرا که رسالت همگی ما این است که پارسی را پاس بداریم.

ممنون از همه دوستان
رضا مهیاری 10:48 پنجشنبه 8 تیر 1391
2
 رضا مهیاری
من فکر میکنم آقای صاحب جمع برای شوخی در مورد املای بالتازار ایراد گرفتند. برگردان اسامی و واژگان غیر فارسی وقتی حروف چندگانه داشته باشه معمولا به ساده ترین شکل نوشته میشه. نوشتن بالتازار به شکل بالطاضار یا شکلهای دیگه باز کردن گره شل با دندانه
امیر یاشار فیلا 12:58 پنجشنبه 8 تیر 1391
2
 امیر یاشار فیلا

سلام به همه‌ی دوستان و همکاران؛
و درودی ویژه به «ویراستار پارسی» عزیز، که به این بنده لطفِ ویژه دارند.

دوست ارجمند و ویراستارم،
باور کنید از صمیم جان و بی آن که بخواهم سخنی فروتنانه و از روی تواضع بگویم، عرض می‌کنم که: من فقط به اقتضای حرفه‌ی خودم و از آن رو که پیوسته با متون تخصصی و نوشتارهای علمی سر و کار دارم، اندکی بیش‌تر از دیگر دوستان به ریزه‌کاری‌های نوشتن و به‌کارگیریِ زبان توجه می‌کنم؛ همین.
و اصلاً خودم و نوشته‌هایم را در آن حد نمی‌بینم که آموزگار و سرمشق کسی باشم.

البته توجه و لطفِ دلگرم‌کننده، امیدبخش و مسئولیت‌آفرینِ شما و شماری دیگر از دوستان را که عنایتی ویژه به درست‌نویسی و پاس داشتن زبان دارید، ارج می‌نهم؛ و خواهم کوشید به سهم و نوبه‌ی خودم، در راستای آرمانِ ستودنی و شعار زیبای شما («بیایید ویراستار همدیگر باشیم.») مشارکتی بیش‌تر در این کوشش گروهی برای سالم و زنده نگه‌داشتنِ زبان و به‌کارگیریِ پاکیزه و درستِ آن داشته باشم.

در همین راستا، درخواست و خواهشی دوستانه هم از محضر شما همکار گرامی دارم: استدعا می‌کنم با لطفِ بی‌کران و تمجیدهای خود، بیش از این مرا شرمنده نفرمایید.
من اگر زبان زیبا و شیرین پارسی را اندکی شُسته‌رفته‌تر و پاکیزه‌تر به کار می‌برم، کاری غریب و خارق‌العاده نمی‌کنم؛ همه‌ی اعضای بزرگوار و متخصص این شبکه نیک می‌دانند که برای بهره‌گیری و بهره‌مندیِ بهتر از قابلیت‌ها و کارآیی‌های هر ابزاری، می‌باید آن را پاکیزه و کارآمد نگاه داشت. آیا کسی را می‌شناسید که برای مثال پس از روغن‌کاری کولر خانه‌ی خود یا پس از تعویض چرخ پنچر خودروی خود، روغن‌دان و آچارچرخی را که به کار گرفته، دور بیندازد یا بشکند؟

بنابراین، کافی‌ست تلاش شما، من و همه‌ی دوستداران و دلسوختگانِ زبان در این راستا باشد که همکاران و دوستانِ خود را به این باور پایدار برسانیم که درست‌نویسی، درست‌گویی و به‌کارگیریِ درستِ زبان، کاری عجیب و ویژه نیست و نیازی به تخصصِ آنچنانی و تلاش و عرق ریختن هم ندارد؛ بلکه کاری‌ست همانند مرتب و پاکیزه و کارآمد نگه داشتن جعبه‌ی ابزار و میز کارمان، که هیچ‌یک از دوستان در ضرورت و اهمیتِ آن تردیدی ندارد.

پوزش می‌خواهم که پرگویی کردم.
سرزندگی، شادکامی و آسودگی خاطر همه‌ی دوستان و همکاران، آرزوی قلبی من است.
ویراستار پارسی 15:57 پنجشنبه 8 تیر 1391
1
 ویراستار پارسی
جناب آقای مهندس صاحب جمع عزیز
سلام

اگر نظرات را مطالعه کرده باشید و با دلیل فیلتر کردن فرهنگهای دیگر آشنا باشید (مانند فرهنگ دهخدا) دلیل استفاده از این فرهنگ نیز جواب داده شده است و این فرهنگ لغتی است که هنگام ظهور صفحه فیلتراسیون توسط حکومت معرفی می گردد و هیچگاه نه برای بنده و نه برای دیگران فیلتر نخواهد شد.

همچنین با توجه به اینکه حدوداً نزدیک به یکسال است در سایت از آن بحث های جنجالی خبری نیست بنده مایل نیستم شروع کننده آن باشم چرا که نه وقت آن را دارم و نه علاقه ای به آن دارم.

از جنابعالی عذر خواهی می کنم و شما را استثناء قرار می دهم.

با تشکر
رضا مهیاری 18:14 پنجشنبه 8 تیر 1391
0
 رضا مهیاری
ای صاحب جمع شیطون
ولی من که گفتم موضوع شوخیه
علی هاشمی 19:02 پنجشنبه 8 تیر 1391
0
 علی هاشمی
سلام آقای مهندس مهیاری عزیز ، آقا دمت گرم از بابت شوخ طبعی کودکانه !
هه هه هه ... ما که مثلا رابطه ی نظارت با مدرسه موش ها رو نفهمیدیم !!!
آقای مهندس آهنگ پت و مت رو یادتون رفته گمونم ...
مطلب کیانی زاد 16:34 آدینه 9 تیر 1391
0
 مطلب کیانی زاد
به به دل می دید و ...
مطلب کیانی زاد 16:34 آدینه 9 تیر 1391
0
 مطلب کیانی زاد
جناب ویراستار پارسی و جناب فیلای عزیز ممنون .
نیما محسون 22:10 آدینه 9 تیر 1391
0
 نیما محسون
مهندس مهیاری عزیز بدرخواست شما خواستیم نقبی به گذشته بزنیم ولی صحبتهای سنگین دوستان اجازه اینکار را نداد.از جنابعالی ممنونم
علی هاشمی 01:52 شنبه 10 تیر 1391
0
 علی هاشمی
به به دل می دید و زشتی را عقل ...
علی هاشمی 01:53 شنبه 10 تیر 1391
0
 علی هاشمی
بنده ی حقیر هم با نظر آقای مهندس صاحب جمع موافقم، هر چیزی اعتدالش خوبه ...
ثنا نعمتی 11:21 شنبه 10 تیر 1391
1
 ثنا نعمتی
من که مخصوصن مخصوصنو اشتباه نوشته بودم به یاد نوستالوژیهای کودکانه ی خودم، ولی بحث مفیدی رو رقم زد.مرسی از دوستان صاحب نظر
ویراستار پارسی 22:13 شنبه 10 تیر 1391
0
 ویراستار پارسی
سرکار خانم مهندس نعمتی

با سلام و احترام
در نظرات قبلی خود این واژه را درست نوشته بودید و بنده بخاطر اینکه اشتباه نهادینه نشود با علم به اینکه می دانستم از روی عمد این گونه نوشته اید آنرا گوشزد کردم.
این بحث ها هم بخاطر این واژه نیست از روزنوشتی دیگر به اینجا کشیده شده است.
موفق باشید
م افتخاری 16:10 یکشنبه 11 تیر 1391
0
 م افتخاری
توضیح جهت آقای مهندس هاشمی:
به نظر نمیرسد که آهنگ "پت و مت" نوستالژی باشد چرا که در تمامی امور نهادینه شده و جاری و ساری است و همواره در ذهن برخی مشغول نواخته شدن . لذا شاید به این خاطر در این جمع قرار نگرفته‌اند
علی هاشمی 03:08 دوشنبه 12 تیر 1391
0
 علی هاشمی
با عرض درود و سلام خدمت استاد بزرگوارم جناب آقای مهندس افتخاری, باید خدمتتون عارض بشم که قصد بنده فقط جهت مزاح بود و احتیاجی به توضیح و تفسیر نداشت!
از این که اگر بخوایین به نوستالژی بودن یا نهادینه شدن و جاری و ساری و باقی و منسوخ و یا ... آهنگ های دیگر حساب کنید, کلاه قرمزی یا مدرسه ی موش ها هم همواره در حال بازپخش و زمزمه در گوش کودکان امروزیه.
ماشاالله جناب مهندس شما خودتون اصفهانی هستین و حتما با برنامه ی رنگارنگ که مختص کودکانه و چندین ساله از شبکه اصفهان پخش میشه آشنایی کامل دارید,تا به حال نشده که به طور اتفاقی بعضی از این کارتون های قدیمی رو دیده باشین؟!
اگر بخواهیم به مصداق نوستالژی حساب کنیم که اسامی خیلی از فیلم ها و کارتون های دیگه رو که بنده الان حضور ذهن ندارم باید یکی یکی نام برد.
مثل: زی زی گولو, قصه های مجید, خونه ی مادر بزرگه مخصوصا جناب هاپوکومار, کراگاه گجت, ماجراهای تن تن, حنا دختری در مزرعه, آنشرلی با موهای قرمز, بابا لنگ دراز, هری پاتر, فوتبالیستها, میتی کامون و... امثالهم, فکر کنم دیگه کافی باشه!
م افتخاری 08:38 دوشنبه 12 تیر 1391
0
 م افتخاری
یک سوال از جناب ویراستار پارسی جهت روشن شدن ذهن این حقیر:
کاربرد فعل "می‌باشد" را تائید یا رد می نمائید؟
و کلاً نتیجه اختلاف علما در این مورد به کجا انجامیده است؟
م افتخاری 09:00 دوشنبه 12 تیر 1391
0
 م افتخاری
جناب آقای مهندس هاشمی گرامی :
همانگونه که از متن کامنت جنابعالی هم مزاح و طنز مشخص بود ، کامنت حقیر نیز بر همان منوال و در همان راستا ارائه شد. مضافاً که برای ما اشاره به یکی از آنها هم کفایت میکرد و نیاز به یادآوری کل خاطرات عهد نه چندان قدیم نبود.
دیگر اینکه شاید بنده به دلیل نوع کارم و زمان مربوط به پخش برنامه یادشده، موفق به تماشای برنامه رنگین کمان شبکه اصفهان نشوم ولی هماره شاهد مصادیق کارتون "پت و مت" از در و دیوار هستم و حتی برای یکی از زنگهای موبایل خود همین آهنگ را انتخاب نموده‌ام.
ضمناً از خیل مصادیق اشاره شده ، من کارتون "هری پاتر " را در خاطر ندارم (که شاید مقتضای سن باشد و یا عدم سعادت دیدار) و با این توضیح که سری داستانهای هری پاتر توسط خانم رولینگ از قدمت تاریخی زیادی (حداقل از باب زمان نشر ) برخوردار نیستند
رضا مهیاری 10:46 دوشنبه 12 تیر 1391
0
 رضا مهیاری
آقای افتخاری عزیز سلام
ببخشید که توی بحث شما فضولی می کنم. در زبان پارسی فعل "باشیدن" نداریم ولی متاسفانه بدلیل کثرت استفاده از این فعل بخصوص در مکاتبات اداری بسیار رایج و مصطلح شده است.
امیر یاشار فیلا 17:47 دوشنبه 12 تیر 1391
2
 امیر یاشار فیلا

ـ «مریدی گفت پیر را: چه کنم کز خلایق به رنج اندرم از بس که به زیارت من همی‌آیند و اوقات مرا از تردد ایشان تشویش می‌باشد؛ گفت هر چه درویشان‌اند، مر ایشان را وامی بده و آنچه توانگران‌اند، از ایشان چیزی بخواه که دیگر یکی گرد تو نگردند ...»
(سعدی شیرین‌گفتار، گلستان، باب دوم: در اخلاق درویشان)


ـ هزارم درد می‌باشد که می‌گویم نهان دارم / لبم با هم نمی‌آید چو غنچه روز بشکفتن
(سعدی شیرین‌گفتار، غزلیات)


ـ جز به دیدار توام دیده نمی‌باشد باز / گویی از مهر تو با هر که جهانم کینی‌ست
(سعدی شیرین‌گفتار، غزلیات)


ـ روز و شب می‌باشد آن ساعت که همچون آفتاب / می‌نمایی روی و دیگر باز روزن می‌بری
(سعدی شیرین‌گفتار، غزلیات)


ـ گرت اندیشه می‌باشد ز بدگویانِ بی‌معنی / چو معنی معجری بربند و چون اندیشه پنهان آی
(سعدی شیرین‌گفتار، غزلیات)


ـ مرا که دیده به دیدار دوست برکردم / حلال نیست که بر هم نهم به تیر از دوست
و گر چنان که مصور شود گزیر از عشق / کجا روم که نمی‌باشدم گزیر از دوست
(سعدی شیرین‌گفتار، غزلیات)


ـ رقص از سر ما بیرون امروز نخواهد شد / کاین مطرب ما یک دم خاموش نمی‌باشد
(سعدی شیرین‌گفتار، غزلیات)


ـ مجال خواب نمی‌باشدم ز دست خیال / در سرای نشاید بر آشنایان بست
(سعدی شیرین‌گفتار، غزلیات)



همکار ارجمند، آقای مهندس افتخاری،
با کسب اجازه از محضر «ویراستار پارسی» عزیز، من هم دیدگاهم را درباره‌ی نکته‌ای که در پرسش خود مطرح کرده‌اید، به آگاهی می‌رسانم :
نمونه‌هایی که در بالا و پیش از این چند سطر، از به‌کارگیریِ واژه‌ی «می‌باشد» (و «نمی‌باشد») در آثاز نظم و نثر سعدی شیرازی آورده شدند، به روشنی نشان می‌دهند که نمی‌توان آن‌گونه که شماری از ـ به قول شما ـ علمای زبان گفته‌اند، به‌کارگیریِ این فعل را از بیخ و بن رد کرد و نادرست شمرد.
اما تجربه‌ی خود من در عمل به پیشنهاد‌های چند ویراستار میانه‌رو و آشنا با تاریخ ادبیات و زبانِ پارسی، نشان می‌دهد که با به کار بستنِ سفارش زیر، نوشتارهایی خواندنی‌تر و پاکیزه‌تر خواهیم داشت:

«بهتر است تا جایی که می‌شود، از به‌کارگیریِ "می‌باشد" پرهیز کنیم و به‌جای آن، "است" بنویسیم که ساده‌تر و طبعاً شیواتر؛ و به یاد داشته باشیم که بار آوایی واژه‌ی "می‌باشد"، نوشتار را دچار لحنی منشیانه (از نوع منشی‌های فضل‌فروش دوره‌های صفویه و قاجار) می‌کند. اما هرگاه دیدیم تکرار و بسامدِ "است"ها شیوایی نوشتار را خدشه‌دار می‌کند، به‌کارگیریِ یکی ـ دو "می‌باشد" هیچ ایرادی ندارد و مجاز ـ بلکه پسندیده ـ است.»

مشتاق آگاهی از دیدگاه‌های شما، «ویراستار پارسی» و دیگر دوستان و صاحب‌نظران در همین زمینه هستم.
با سپاس پیشاپیش.
مائده علیشاهی 19:28 دوشنبه 12 تیر 1391
0
 مائده علیشاهی
چه خبر اینجا ا ا ا .......
ممنون جناب مهندس..
علی هاشمی 04:19 سه شنبه 13 تیر 1391
0
 علی هاشمی
ضمن عرض سلام خدمت همکاران گرامی مخصوصن دوستان و استادان: ویراستار پارسی و آقای مهندس فیلا؛ تا به حال زیاد شنیده ایم که خیلی ها از فعل «می باشد» به کرات استفاده می کنند که تقریبا از روی عادت باب شده و بکارگیری این کلمه رو به معنای وزین تر شدن نوشتار یا کلامشون می دانند؛ اما همه می دانیم که این فعل به لحاظ دستور زبان فارسی اشتباه بوده و به عنوان یک «غلط مصطلح» از آن یاد می شود.

نمونه هایی از این دست در گفتارها و نوشتار های فارسی بسیارند: از جمله «می گردد»، یا «نماییدن»، یا «ببخشید» (که درست آن «ببخشایید» است).

از این رو در رابطه با فعل «باشیدن» باید عرض کنم که بعضی‏ از دستورنویسان منجمله سرسلسله آنان شادروان «همایون فرخ» را عقیده براینست که در قدیم مصدری بنام‏ "باشیدن‏" وجود داشته است که با فعل بودن مخلوط شده، و صورت امروزی فعل بودن را (که به‏ عقیده‏ی ایشان مخلوطی از فعل بودن و باشیدن است) درست کرده است که این عقیده خطاست‏.

در رابطه با فعل است هم جای صحبت بسیار است؛ که کاربرد فعل است یا هست در جملات متفاوت است.


*****

در رابطه با کامنت همکار گرامی، آقای مهندس افتخاری،
ضمن عرض تبریک به شما بابت حس شوخ طبعی تان، باید عرض کنم که گفته های بنده به منوال خاطرات نبود و بر اساس دانسته هایم بود؛ لذا بنده این مورد را اشتباهن متذکر شدم و فرمایش شما متین و صحیح است، هری پاتر کارتون نبوده و در باب کتاب و فیلم منتشر شده و از قدمت زیادی برخوردار نیست اما برای کسانی که به داستان ها و فیلم های تخیلی علاقه مند هستند، نام آشناست؛ شما هم به جای هری پاتر؛ پینوکیو رو مدّ نظر قرار بدهید.

با آرزوی سلامتی و شادمانی برای همه ی دوستان مخصوصن جناب مهندس مهیاری بزرگوار با روزنوشت جذاب نوستالژی های کودکانه که بنده رو به یاد خاطراتم با کارتون پروفسور بالتازار ، علی کوچولو، سریال اوشین ... و جدول پخش برنامه های سیما در دهه ی 60 انداخت.

در آخر؛ اینجانب به عنوان عضو تازه وارد در این سایت امیدوارم که این حقیر و فقیر در معلومات نسبت به سایر بزرگواران رو در جمع خودتان پذیرا باشید.
رضا مهیاری 12:56 سه شنبه 13 تیر 1391
0
 رضا مهیاری
بعد از خواندن کامنت دوست خوبم آقای فیلای عزیز نظرم رو عوض می کنم. ایشان استدلال خوب و پیشنهاد بهتری ارائه کردند
تشکر میکنم
امیر یاشار فیلا 12:59 سه شنبه 13 تیر 1391
1
 امیر یاشار فیلا

سلام آقای مهندس هاشمی.
درست می‌فرمایید؛ تا جایی که می‌توان، باید از به ‌کار بردنِ نادرستی‌های همه‌گیر (یا همان «غلط‌های مصطلح») پرهیز کرد.
البته باید این نکته را هم در نظر داشت که «زبان» را صرفاً با قالب‌ها و فرمول‌ها و دستورهای خشک و بخشنامه‌ای نمی‌توان پیراست و سامان داد؛ و در این زمینه، از توجه به روند دگرگونی‌های زبان در طول زمان و چه‌گونگی به‌کارگیریِ اجزا و بخش‌های آن، گریزی نیست.

راستی، با اندکی تأخیر حضورتان را در جمع دوستان و اعضای این شبکه‌ی تخصصی گرامی می‌دارم؛ خوش آمدید.
م افتخاری 15:17 سه شنبه 13 تیر 1391
0
 م افتخاری
آقای مهندس مهیاری گرامی :اختیار دارید این روزنوشت خود شماست که بحث ما در پایین‌اش شکل گرفته ...
م افتخاری 15:22 سه شنبه 13 تیر 1391
0
 م افتخاری
آقای مهندس فیلا سپاس از توضیحات بیطرفانه جنابعالی
م افتخاری 15:26 سه شنبه 13 تیر 1391
0
 م افتخاری
آقای مهندس هاشمی ورودتان به جمع iiiwe را خیرمقدم گفته امیدوارم که حضور پررنگتان را شاهد باشم
ضمناً پینوکیو هم ...
علی هاشمی 15:43 سه شنبه 13 تیر 1391
0
 علی هاشمی
پس نتیجه میگیریم که طبق گفته های جناب مهندس مهیاری و مهندس فیلا و دستور زبان فارسی، در زبان فارسی مصدر "باشیدن" اصلن وجود ندارد و این فعل غلط، اغلب به جای فعل های "است" و "هست" به کار می رود.
در ضمن در رابطه با نگارش کلمات «ال» یا «ی» یا «تنوین دار» طبق ادبیات نگارشی فارسی نه عربی، به تر آن است که به طور مثال: خاصه به جای مخصوصاً یا خصوصاً یا مخصوصن نوشته شود و «ال» نیز حذف گردد؛ دارالملک - دار ملک و حتی می توان حتی رو حتا نوشت.
پس به خانم نعمتی هم زیاد سخت نگیرید.
بیایید فارسی را پاس بداریم .....
ویراستار پارسی 15:45 سه شنبه 13 تیر 1391
1
 ویراستار پارسی
با سلام خدمت تمامی دوستان محترم و تشکر از جناب آقای مهندس فیلا

جناب مهندس افتخاری
چون ایمیل مربوط به پروفایل ویراستار از ایمیل های فرعی اینجانب است، به همین دلیل دیر به دیر از آن بازدید می کنم و از این بابت پوزش می خواهم.
همچنین بنده در حدی نیستم که کاربرد واژه ای را تائید و یا رد کنم ولی در جواب جنابعالی عین عبارت در مورد واژه " می باشد " را از کتاب : ( غلط ننویسیم - فرهنگ دشواریهای زبان فارسی ) نوشته آقای ابوالحسن نجفی که قبلا نیز این کتاب معرفی شده بود در زیر نقل می کنم.

بعضی از فضلا معتقدند که در نوشته های معتبر فارسی، هرگز می باشد به جای است به کار نرفته و بنابراین استعمال آن غلط است. این حکم درست نیست . البته موارد استعمال می باشد به نسبت است بسیار اندک است، و لی بزرگان شعر و نثر فارسی گاه گاه آن را به جای این به کار برده اند:

چون بوعلی در آمد، شیخ گفت : ما را اندیشه زیارت می باشد. بوعلی گفت : ما در خدمت می باشیم.
( اسرار التوحید)

مرا آرزو می باشد که امروز دعوت او آشکار کنم. فاّما می اندیشم که خصمان بیدار شوند و کیدها سازند.
( گزیده جوامع الحکایات)

بعضی را در اوّلٍ عمر، مال و جاه می باشد و در آخر عمر، مال و جاه نمی باشد.
(کتاب الانسان الکامل)

تو را خود یک زمان با ما سر صحرا نمی باشد/چو خورشیدت سر رفتن بجز تنها نمی باشد.
(غزلیات سعدی)

با این همه، به دو دلیل بهتر است از استعمال می باشد به جای است خودداری شود.
اولاً می باشد و دیگر صیغه های باشیدن در گفتار عادی مردم رایج نیست و البته زبان نوشتار، خاصه در مواردی که با مصطلحات علمی و فنی و مفاهیم تخیلی و استعاری سروکار ندارد، هرچه به زبان روزمره نزدیکتر باشد بهتر است ( حتی می توان گفت که یکی از وظایف اهل قلم این است که فاصله میان زبان و گفتار و زبان و نوشتار را تا جایی که لطمه به دقایق و ظرایف اندیشه نزند کمتر کنند). ثانیا می باشد، به عنوان فعل اسنادی، هیچ فرقی با است ندارد و بنابراین نیازی نیست که جانشین آن شود مگر برای احتراز از تکرار، ولی تکرار فعل را لزوماً نباید از عیوب نگارش دانست. وانگهی چه لزومی هست که مثلاً به جای این جمله : (خانه من در کوچه هفدهم است) بگوئیم : (خانه من در کوچه هفدهم می باشد).

--------------------------------------------------------------------------------------------
با توجه به اینکه در یکی دیگر از نظرات غیر از سرکار خانم نعمتی مخصوصا به صورت مخصوصن و اشتباهاً بصورت اشتباهن تایپ شده است پس نتیجه می گیریم رسیدم به منزل اول .

دوستان همگی خسته نباشند.

لازم به ذکر است این توضیجات در جواب پرسش جناب مهندس افتخاری می باشد و امیدوارم از مقوله پیاز داغ و عدم رعایت اعتدال تلقی نشود.

همچنین اگر غلط املایی، نگارشی و یا تایپی داشت ممنون می شوم یادآوری فرمایید.


با تشکر

علی هاشمی 17:34 سه شنبه 13 تیر 1391
0
 علی هاشمی
دوست عزیز، ویراستار پارسی عزیز خود دانسته مخصوصا رو مخصوصن و اشتباها رو اشتباهن نوشتم.
همان طور که عرض کردم؛ در رابطه با نگارش کلمات «ال» یا «ی» یا «تنوین دار» طبق ادبیات نگارشی فارسی نه عربی، به تر آن است که به طور مثال: خاصه به جای مخصوصاً یا خصوصاً یا مخصوصن نوشته شود و «ال» نیز حذف گردد؛ دارالملک - دار ملک و حتی می توان حتی رو حتا نوشت.
پس به خانم نعمتی هم زیاد سخت نگیرید.
مگر این که شما علاقه ی زیادی به عرب ها داشته باشید، تنوین ویژه ی کلمه های عربی است، بنابراین کاربرد آن با واژه های فارسی درست نیست.
کاربرد تنوین که ابزار ساختن قید در زبان عربی است برای واژه های عربی جایز است، مانند: اتفاقا، تصادفا، اجبارا، ولی واژه های ناگزیر و ناچار و مانند آن ها که فارسی است هرگز تنوین بر نمی دارد و نباید آن ها را چون این به کار برد:
گزارشا به عرض می رسانم ( به جای بدین وسیله گزارش می کنم که )،
ناچارا رفتم ( به جای به ناچار، یا ناگزیر رفتم ).
اکنون کار به جایی رسیده است که بسیاری تنوین را حتا برای واژه های لاتین نیز به کار می گیرند و مثلن می گویند: تلفونا به او خبر دادم، یعنی به وسیله ی تلفن، یا تلفنی او را آگاه کردم.
تلگرافا به او اطلاع دادم، یعنی با تلگراف یا تلگرافی او را آگاه کردم.
در این جا لازم به گفتن است که دیرزمانی است که نوشتن تنوین به صورت ا در خط فارسی به کناری نهاده شده و آن را به صورت ن می نویسند. مثلن : اتفاقن، تصادفن یا اجبارن ...
علی هاشمی 17:47 سه شنبه 13 تیر 1391
0
 علی هاشمی
آقای مهندس فیلا و جناب مهندس افتخاری، از شما دوستان گرامی بسیار ممنون و سپاس گذارم.
ویراستار پارسی 23:59 سه شنبه 13 تیر 1391
0
 ویراستار پارسی
جناب آقای هاشمی
ممنون

منبع خود را ذکر بفرمایید بنده قبول می کنم .

البته با ادبیات عرب هم کم و بیش سرو کار دارم مثلا یکی از نشانه های اسم نیز تنوین می باشد.

نحو : هذا کتابٌ

فکر می کنم البته مطمئن نیستم شاید سپاس گذارم بصورت سپاس گزارم صحیح باشد.

با تشکر از جنابعالی و خیر مقدم به شما و ممنون بابت مشارکت شما در سایت
علی هاشمی 11:00 چهارشنبه 14 تیر 1391
0
 علی هاشمی
جناب ویراستار پارسی از شما همان سپاس گزارم به خاطر سوتی بگیر اتوماتیک بودن در این وبسایت!
بله فرمایش شما صحیح بوده و بنده رو به خاطر غلط املائی ببخشایید.
دوست عزیز به قول معروف اشتباه لپی بود و به اصطلاح عربی انسان جایزالخطاست.
خلاصه عفو بفرمایید بنده رو که مثل شما در آسودگی خیال و حوصله ی فراوان فرصت چند دور بازبینی متن ارسالی رو ندارم که به تصحیح غلط هایم بپردازم و به خاطر مشغله ی زیاد و شب بیداری گاهی هوشیاری خود را هم از دست می دهم، و گذرا و با عجله متنی را تایپ و ارسال می کنم که در مواقعی هم به خاطر تایپ سریع ممکن است کلماتی هم از نظر صحت مشکل املائی پیدا کنند.
شما اعلم تر، افضل تر و دانا تر و استاد اینجانب هستید و بنده هم قصد جسارت یا نزاع با شما ندارم، لذا از خرده فرمایش های بنده خرده مگیرید.
در ضمن بنده هم عقده ی مشارکت نداشته و دانسته های از منظر شما غلط را مطرح نمودم.
چشم برایتان منبع هم ذکر می کنم.
علی هاشمی 11:04 چهارشنبه 14 تیر 1391
0
 علی هاشمی
پاک سازی زبان فارسی از قاعده های دستوری زبان عربی ( به طور خلاصه )
در طی دست کم یک صده ی ( یا سده ی ) گذشته، برخی از " اهل قلم " که دود چراغ نخورده و تازه از گرد راه رسیده دست به قلم برده اند، بدون داشتن شناخت از معنا و کاربرد درست گروهی از واژه ها و عبارات فارسی، آن ها را به جای گروه دیگری از واژه ها و عبارات به کار برده اند که با گروه نخست معنا و مفهومی نزدیک داشته است و با این کار امروز موجب سردرگمی در دریافت برخی معانی و ازمیان رفتن دقت در بیان برخی مفاهیم شده و از آن بدتر سبب رایج شدن جا افتادن کاربردهای نادرست بسیاری از واژه ها و عبارات در میان فارسی زبانان شده اند.
نسل جدید "اهل قلم" های دود چراغ نخورده، که امروز به کار "نویسندگی" و "شاعری" مشغولند، هرگاه با نادرستی های رایج در زبان فارسی آشنا می شوند کاری جز برافروخته شدن ندارند و با کسانی که با نیت پاس داری از شالوده و بنیاد زبان فارسی، بر دقت معنا و مفهوم و کاربرد درست واژه ها و عبارات فارسی پای فشاری می کنند، اغلب با این استدلال سست و نخ نما برخورد می کنند که این اشتباهات دیگر آن اندازه جا افتاده و بر زبان های جاری است که زدودن آن ها شدنی نیست.
اگر نتوان این استدلال را راحت طلبی نامید، دست کم باید آن را برخاسته از نا آشنایی با دانش زبان و دگرگونی های آن و نداشتن اندریافت مسئولیت و نیز بی مهری نسبت به زبان مادری دانست.
آنانی که به پیروی از ترکان عثمانی واژه های اختراعی و دروغین عربی نمایی از قبیل : بر علیه، نظمیه، قیمومیت، بلدیه، داخله، خارجه، متوسطه، تمدن، انقلاب، جامعه ، ابتدایی، تجاوز، تولید، خجالت، ملت، جمعیت، عرض اندام و . . . را که عرب با شنیدن آن ها کاری جز شاخ درآوردن از شگفتی ندارد، وارد زبان فارسی کردند، زمانی بلند ما را از داشتن برابرهای درست این وآژه ها محروم ساختند و آنانی که امروز "نگارنده" را به جای "نویسنده" به کار می گیرند و "معاصر" را "همروزگار" و "مجسمه" را "پیکر" یا "پیکره" معنی می کنند و با خیالی آسوده "پیدا شد" را "پیدا گردید" می نویسند و بدون توجه به شیوه ی گفتار پارسی زبانان "پیشوند" و "پسوند" را به جای "پیشاوند" و "پساوند" به کار می برند، بایسته است که مرور بیش تری بر معنی این واژه ها کرده و بر احتیاط خود بیافزایند.
دکتر خانلری نیز درباره ی کاربرد واژه ها و عبارات نادرست می گوید: « می گویید چه عیبی دارد که آن را به این معنی تازه به کار ببریم ؟ هیچ عیبی ندارد، کفش را هم به جای کلاه و سر را به معنی پا به کار ببرید و آن وقت ادعا کنید که تجددی هم در زبان و ادبیات فارسی ایجاد کرده اید». ( دستور زبان فارسی، برگ ٣۵۴)

در رابطه با استفاده از «ال»:
دیوان عبدالواسع جبلی ( در ۵۵۵ هجری قمری):
١- در مدح اختیار الدین
اختیار دین که سال و مه به حسن اختیار (ص ۹۵ )
۲- در مدح قطب الدن میر میران
ای قطب دین سپهر برین در پناه تست (ص ۶۶ )
٣- حور عین به جای حور العین
باده جز آب حیات و ساقیان جز حور عین (ص ٣۷٣ )
آبدان چون حوض کوثر گلبنان چون حور عین (ص ٣۷۴ )
۴- حبل متین به جای حبل المتین
خدمتش فوز عظیم و طاعتش حبل متین (ص ٣۷١ )
۵- سیف دین به جای سیف الدین
مونس او در جهان جز میر حاجب سیف دین (ص ٣۷١ )

در رابطه با کاربرد «تنوین»:
١- انصاف به جای انصافاً
انصاف در هم افتادیم و داد فسق و فجور بدادیم. (گلستان سعدی)
۲- از هیچ روی و به هیچ حال به جای اصلاً و ابداً
و اگر فرمان من می‌کنند مرا فزونی نبود، از هیچ روی. (ترجمه‌ی طبری، ص ۲۰ )
و به هیچ حال آن را مهمل نتوان گذاشت. (بیهقی، ص ۲۰ )
٣- خاصه به جای مخصوصاً یا خصوصاً
و مأمور را از فرمانبرداری چه چاره است خاصه پادشاه (بیهقی ص ۲۸ )
۴- به حقیقت به جای حقیقتاً
و کس نداند به حقیقت چند شده بود و چند مانده بود. (ترجمه‌ی طبری، ص ۲۵ )
۵- به شرح به جای مشروحاً
و حال آن به شرح باز نمود. . (بیهقی، ص۴۰)
۶- تمامی به جای تماماً
تمامی به جایگاه گفته شد. (مجمع التواریخ، ص ۷۶ )
۷- به زودی به جای فوراً یا سریعاً
و به زودی قاصدان را بازگرداند. (بیهقی، ص ١۴ )
۸- به اتفاق به جای متفقاً یا مطلقاً
وی را به اتفاق کفایت مسلّم است (عبدالواسع جبلی)
۹- به تن خویش به جای شخصاً
به تن خویش با رعیت و دهقانان. (مجمع التواریخ، ص ۶۹ )
١۰- در وقت به جای فوراً و آناً
در وقت باز گردد. (بیهقی، ص ١۲٣ )
اکنون بسیاری از نویسندگان به جای فوراً، بی‌درنگ را به کار می‌برند.

از :
در مکتب استاد / دکتر سعید نفیسی
امثال و حکم / مهدی پرتوی آملی
مهر و فرهنگ / محمد نبی عظیمی
ویراستار پارسی 12:28 چهارشنبه 14 تیر 1391
1
 ویراستار پارسی
جناب آقای هاشمی
سلام
ممنون
پس در هیچ جا به شیوه نوشتن مخصوصا بصورت مخصوصن اشاره نشده است.

تنوین قید ساز مخصوص کلمه های عربی است و نمی توانید از مخصوص که واژه ای عربی است آنرا حذف بفرمایید و حرف (ن) به جای آن بگذارید.

توجه جنابعالی را به بخش تنوین در کتاب نگارش فارسی نوشته دکتر پرویز ثروت جلب می نمایم.

امیدوارم که فعالبت ما در این سایت باعث دلسردی عزیزان تازه واردی چون شما نشود.

ممنون
ثنا نعمتی 13:50 چهارشنبه 14 تیر 1391
1
 ثنا نعمتی
ببخشیدا اینو می گم ولی احساس می کنم اینجا دیگه کم کم داره جنبه علمی و ادبیشو از دست می ده و تبدیل به محیطی برای کل کل و افاضات و اضافات میشه،شاید این جور اظهار نظر خیلی درست نباشه ولی منکه طی یه توفیق اجباری _ به خاطر اینکه این کامنت ها به ایمیلم ارسال می شه _ این سیر نظرات رو دنبال کردم بار منفی ای که توی مفاهیم و لحن کلمات دیدم بیشتر از بار مثبتش بود،
راستی کسی می دونه اگه بخوام این کامنت ها دیگه برام ایمیل نشه چیکار باید بکنم؟
ویراستار پارسی 15:31 چهارشنبه 14 تیر 1391
1
 ویراستار پارسی
عذر خواهی می کنم

به منزل که آمدم به کتابخانه مراجعه کردم نام نویسنده دکتر منصورت ثروت است .
نام پرویز از نام دکتر پرویز خانلری در دهنم بود که عذر خواهی می کنم.
علی هاشمی 21:03 آدینه 16 تیر 1391
0
 علی هاشمی
ویراستار پارسی گرامی، سلام علیکم؛
نه عزیزم نمی شود، شما این حقیر تازه کار رو به کهنه کاری خودتان ببخشایید.

قبلن هم گفتم:

خوشا آنونکه هر از برّ ندانند / نه حرفی وانویسند نه بخوانند

چو مجنون رونهند اندر بیابان / در این کوه ها رون آهو چرانند

باباطاهر

آن کس که بداند و بداند که بداند / اسب شرف از گنبد گردون بجهاند

آن کس که بداند و نداند که بداند / بیدار کنیدش که بسی خفته نماند

آن کس که نداند و بداند که نداند / لنگان خرک خویش به منزل برساند

آن کس که نداند و نداند که نداند / در جهل مرکب ابدالدهر بماند

ابن یمین

بنده هم همان طور که قبلن ذکر شد توجه جنابعالی را به بخش تنوین در کتاب های؛ در مکتب استاد نوشته ی دکتر سعید نفیسی، امثال و حکم نوشته ی مهدی پرتوی آملی، مهر و فرهنگ نوشته ی محمد نبی عظیمی و نوشته های دکتر حسن ذوالفقاری و شادروان دکتر پرویز رجبی جلب می نمایم.

در واقع بنده رشته و تخصّصم چیز دیگریست و در همین حدّی هم که توانستم در مقبل استادی چون شما به اصطلاح اشتباه و ساختگی عربی وارده در زبان فارسی (عرض اندام)، به قولی عرض اندام کنم، بسی جای خوشحالی دارد.
خوشحال می شدیم که جنابعالی هم میتوانستید در رابطه با مطالب تخصّصی رشته ی ما اظهار نظر کنید تا از دانسته های استادی چون شما شما بهره ای ببریم و فقط به گرفتن غلط های املائی موجود در کامنت دوستان اکتفا نمی کردید.
امیدوارم که فعالیت و کامنت نویسی تازه واردی چون این حقیر، در این وبسایت، باعث دلسردی عزیزانِ بسیار بسیار کهنه کاری چون شما نشود.

ممنون از رهنمود های شما
وسلام، بحث تمام
فی امان الله
علی هاشمی 21:15 آدینه 16 تیر 1391
0
 علی هاشمی
خانم نعمتی گرامی سلام، شما هم زیاد سخت نگیرید و به جنبه های مثبتش توجه بفرمایید.
یا میتوانید تنظیمات دریافت خبرنامه تون رو غیر فعال کنید.
موفق باشید.
مطلب کیانی زاد 12:43 شنبه 17 تیر 1391
0
 مطلب کیانی زاد
جناب هاشمی شما باز هم در ارسال نظر خود دچار غلط املایی شدید ...

خط سوم قبلا به این شکل (=قبلا) نوشته می شه نه به شکل (قبلن) ...
علی هاشمی 13:40 شنبه 17 تیر 1391
0
 علی هاشمی
جناب کیانی به بخش نظرات مراجعه کنید و لطفا قبل از مطالعه، شتاب زده نظر ندهید، این مبحث تمام شد.

از قدیم گفتند که گر خواهی نشوی رسوا، هم رنگِ جماعت شو...!!!
اصلا یکی نیست به من بگه که آقا اصلا تورو چه به بحث و اثبات مطلبی که واسه دیگران شاید حیرت آوره و قبولش سخته...!!!

چشم، از این پس بنده هم همرنگِ جماعت میشم، شما ببخشید...!!!
مطلب کیانی زاد 18:55 شنبه 17 تیر 1391
0
 مطلب کیانی زاد
جناب هاشمی من با نظر خانم نعمتی موافقم اما با این ضرب المثل کمی مخالف .

استدلالم هم اینه که : قرار نیست اگر گروهی اشتباه می کردند (منظورم به هیچ وجه با دوستان نیست) باید ساکت موند بلکه باید در جهت درستش هدایت کرد .

در ضمن همین بحث ها باعث ایجاد یادگیری می شه .

البته قرار نیست که شما همرنگ جماعت بشید ؛ شما نظر خودتون رو بنویسید اما با املای درست.

در هر صورت این نیز بگذرد ...