www.iiiWe.com » دانشجوی فراموش نشدنی سوربن فرانسه

 صفحه شخصی رضا مهیاری   
 
نام و نام خانوادگی: رضا مهیاری
استان: تهران - شهرستان: تهران
رشته: کارشناسی عمران - پایه نظام مهندسی: ارشد
شغل:  مهندس ناظر
شماره نظام مهندسی:  103016044
تاریخ عضویت:  1389/03/13
 روزنوشت ها    
 

 دانشجوی فراموش نشدنی سوربن فرانسه بخش عمومی

15

مجله موفقیت: چند وقت پیش، دوباره زندگینامه ماری کوری را برای بار چندم خواندم؛ بانویی که دو نوبل علمی شیمی و فیزیک را گرفت و اولین زنی بود که در غرب، در رشته ای مدرک دکترا دریافت کرد، آن هم با درجه فوق ممتاز، به بخش هایی از سختی های زندگی او توجه کنید:



*در کودکی، خواهر و مادرش را از دست داد.

>
*نمی توانست ادامه تحصیل بدهد، چون در لهستان تحت اشغال شوروی سابق، این کار ممنوع بود.

>*پول نداشت که برای تحصیل به پاریس برود.

*اول خواهرش را با پولی که از راه تدریس خصوصی
به دست می آورد – آن هم
در
یک روستای دورافتاده و تک و تنها – فرستاده پاریس و بعد از سال ها، خودش راهی پاریس شد؛ با امکاناتی که خواهرش در اختیار او می خواست بگذارد.

*برای اینکه هزینه اقامتش در پاریس زیاد نشود، با خودش از ورشو پتو و لباس و لوازم اولیه
زندگی را
همراه برد.



*>روزی چهار ساعت سوار درشکه می شد تا به دانشگاه رفته و از آنجا به خانه اش برگردد.

*اتاق
انفرادی او در پاریس، خیلی سرد بود؛ گاهی مجبور بود بین رهایی از سرما و غذا، یکی را انتخاب کند.

*تا ساعت ده شب، توی کتابخانه دانگشاه می ماند، چون هم گرم بود و هم هزینه گرم کردن اتاقش را صرفه جویی می کرد. ضمن اینکه شب ها هم پیاده
به اتاقش
برمی گشت؛ تا بازهم پولش را صرفه جویی کند.

*اولین جلسه ای که به دانشگاه رفت، هیچ چیز نفهمید؛ حتی یک کلمه. چون یک کلمه هم فرانسه بلد نبود. اما طی چند ماه و به صورت خودآموز، توانست هم فرانسه یاد بگیرد، هم از بقیه جلو
بیفتد.

*و...

و سرانجام، دکترا گرفت و دوتا جایزه نوبل و همچنین کلی خدمات علمی کرد.

>


دانشجویان عزیز ایران دوست داشتنی ما! واقعا چند نفر شما این شرایط دارید؟ امکانات و شرایط بدترین دانشجویان ما هم، از ماری کوری بهتر بوده و هست. پس چرا ماری
کوری چنین می شود و دانشجویان ما، مدام غرولند می کنند؟

به قول یکی از سرمقاله های نیویورک تایمز، «تنها چیزهای کمی در زندگی هستند که ارزش عصبانی شدن دارند و درمورد این چیزهای کم نیز، عصبانی شدن دردی را دوا نمی کند». غرولند کردن، دردی را دوا نمی کند؛ تلاش باید کرد. لطفا به ماری کوری، پروفسور حسابی و... نگاه کنید و کمی شرمگین شوید، فقط کمی.




چهارشنبه 3 اسفند 1390 ساعت 10:37  
 نظرات    
 
فرشاد حکیمی 15:25 چهارشنبه 3 اسفند 1390
2
 فرشاد حکیمی
یادش گرامی باد .
احمد یعقوبی 00:53 پنجشنبه 4 اسفند 1390
1
 احمد یعقوبی
با درود و سپاس
نکته : دلیل عدم تحصیل ماری کوری در سالهای انتهایی قرن 19 ،(قبل از سال 1893، سال اخذ لیسانس وی) ربطی به اشغال لهستان توسط شوروی سابق ندارد چون در آن سالها کشوری به نام اتحاد جماهیر شوروی یا CCCP وجود نداشت. شوروی در سال 1922 تاسیس شد و در سال 1991 از هم پاشید.
ماریا اسکلودووسکا کوری (ماری کوری) (به لهستانی: Marie Skłodowska-Curie) (زاده ۷ نوامبر ۱۸۶۷ - درگذشته ۵ ژوئیه ۱۹۳۴) فیزیکدان و شیمی‌دان لهستانی بود. ماری کوری نخستین دانشمندی است که دوبار جایزه‌ی نوبل را در رشته‌های فیزیک و شیمی گرفت. وی در ۷ نوامبر سال ۱۸۶۷ در ورشو پایتخت لهستان متولد شد. در سال ۱۸۹۳ لیسانس خود را در رشته فیزیک دریافت کرد و تنها یک سال بعد در رشته ریاضیات نیز موفق به اخذ لیسانس گردید.
او در سال ۱۸۹۱ به پاریس رفت و در دانشکده علوم به تحصیل در رشته شیمی پرداخت. در سال ۱۸۹۵ با فیزیکدان جوان فرانسوی به نام پیر کوری آشنا شد. این آشنایی به ازدواج انجامید. او به پیر کوری در انجام آزمایش‌های عملی‌اش درباره الکتریسیته کمک می‌کرد. او به اتفاق شوهرش پیرکوری عناصر پلوتونیم و رادیوم را کشف کرد. زن وشوهردر ۱۹۰۳ جایزه‌ی نوبل در فیزیک را برای کار برروی تشعشع (که نخستین بار هنری بکرل آن راکشف کرده بود)دریافت کردند. مادام کوری بار دیگر در سال ۱۹۱۱ در رشته‌ی شیمی جایزه‌ی نوبل را گرفت.
زمانی که ماری کوری در سال ۱۸۹۵ در انباری چوبی کوچکی که آزمایشگاه او بود شروع بکار کرد، نه او و نه هیچ کس دیگر چیزی در باره عنصر شیمیایی رادیوم نمی‌دانست و این عنصر هنوز کشف نشده بود.
البته یکی از همکاران پژوهشگر پاریسی و فیزیکدان فرانسوی، «هانری بکرل»، در آن زمان تشخیص داده بود که عنصر شیمیایی اورانیوم، پرتوهایی اسرار آمیز نامرئی از خود می‌افشاند.
بکرل به طور اتفاقی یک قطعه کوچک از فلز اورانیوم را بر روی یک صفحه فیلم نورندیده که در کاغذ سیاه پیچیده شده بود گذاشته بود. صبح روز بعد مشاهده کرد که صفحه فیلم درست مثل این که نور دیده باشد سیاه شده‌است. بدیهی بود که عنصر اورانیوم، پرتوهایی را از خود ساطع کرده بود که از کاغذ سیاه گذشته و بر صفحه فیلم اثر کرده بودند.
بکرل این فرآیند را دوباره با سنگ معدنی که سنگی سخت و سیاه قیرگون است و از اورانیوم بدست می‌آید، تکرار کرد. این بار، اثری که سنگ بر روی صفحه فیلم گذاشته بود، حتی از دفعه قبل هم قوی‌تر بود. بنابراین می‌بایست به غیر از عنصر اورانیوم، یک عنصر پرتوزای دیگر هم در سنگ وجود می‌داشت.
در ۱۲ آوریل ۱۸۹۸ کوری‌ها نظریه خود را به آکادمی علوم پاریس گزارش کردند. در ۱۴ آوریل، کوری‌ها با همکاری «لمون» شیمیدان فرانسوی، به جستجوی عنصر ناشناخته مزبور پرداختند. نتیجه گرانبهای این کار پرزحمت و طاقت‌فرسا تنها چند قطره از ماده‌ای بود که آنها این ماده را در لوله‌های شیشه‌ای آزمایشگاهی نگهداری می‌کردند.
بر اثر این کارهای طاقت‌فرسا در نخستین زمستان، ماری کوری دچار نوعی عفونت و التهاب ریوی شد و تمام فصل را مریض بود. ولی پس از بهبودی، کار پختن مواد در دیگها را در آزمایشگاه از سر گرفت. پس از آن، نخستین دخترش به نام ایرن متولد شد.
پیر و ماری کوری در ماه جولای(مرداد ماه) همان سال توانستند این مسئله را انتشار دهند که سنگ معدن به غیر از اورانیوم، دو عنصر پرتوزای دیگر را نیز در خود دارد. نخسیتن عنصر را به یاد محل تولد و بزرگ شدن ماری کوری که لهستان بوده‌است، پولونیوم نامیدند و دومین عنصر را که اهمیت زیادی داشت رادیوم نامیدند که از واژه لاتین به معنی «پرتو» الهام می‌گرفت.
در ۲۶ دسامبر ۱۸۹۸(۵ دی ماه ۱۲۷۷) اعضای آکادمی علوم پاریس، گزارشی تحت عنوان «درباره ماده شدیدآٌ رادیواکتیوی که در پشبلند وجود دارد» انتشار دادند و این روز تاریخ تولد رادیوم است. پیدایش رادیوم در میان عناصر رادیو اکتیو طبیعی تقریباٌ به فوریت ثابت کرد که این عنصر مناسبترین عنصر رادیو اکتیو برای بسیاری کارهاست. بزودی معلوم شد که نیمه‌عمر رادیوم نسبتاٌ زیاد است(۱۶۰۰ سال). کشف رادیوم موجب دگرگونی‌های اساسی در دانش بشر درباره خواص و ساخت ماده شد و منجر به شناخت و دستیابی به انرژی اتمی شد.
خانواده کوری بهمراه بکرل بخاطر کشفی که پس از آن همه کار طاقت‌فرسا به آن نائل شدند در سال ۱۹۰۳ جایزه نوبل در فیزیک را از آن خود کردند و به این ترتیب توانستند وامهایی را که برای کارهای پژوهشی طولانی خود گرفته بودند، پرداخت کنند.
پیر کوری در ۱۹ آوریل سال ۱۹۰۶ در ۴۷ سالگی بعلت تصادف با درشکه درگذشت. مادام کوری پس از مرگ شوهرش به مطالعات خود ادامه داد و در سال ۱۹۱۰ موفق به تهیه رادیوم خالص گردید. در این هنگام استاد سوربون و عضو آکادمی طب بود و در سال ۱۹۱۱ برای دومین بار به دریافت جایزه نوبل نائل شد. ماری کوری به همراه لینوس پاولینگ، جان باردین و فردریک سنگر تنها افرادی هستند که دو بار این جایزه ارزشمند را از آن خود کرده‌اند.
ماری کوری نقش اصلی در تاسیس انستیتو رادیوم پاریس در سال ۱۹۱۲ داشت و تا زمان مرگ مسئول اداره بخش فیزیک-شیمی آن بود.
مادام کوری در ۴ جولای ۱۹۳۴ یعنی ۲۵ سال بعد از مرگ شوهرش و در سن ۶۲ سالگی به دلیل ابتلا به سرطان خون درگذشت.
این واقعیت که پرتوهای رادیوم می‌توانند بافتهای زنده اندامها را از بین ببرند، به‌عنوان مهم‌ترین دستاورد کشف کوری‌ها مشخص گردید. پزشکان و پژوهشگران علوم پزشکی بزودی دریافتند که به این وسیله می‌توانند غده‌ها و بافتهای بدخیم را که در سرطان و همچنین بیماریهای پوستی و غدد ترشحی بروز می‌کنند، از بین ببرند.
بسیاری از بیماران سرطانی که توانسته‌اند با موفقیت درمان شوند و از مرگ نجات یابند، عمر دوباره و سلامتی خود را مرهون تلاشهای خستگی‌ناپذیر و انگیزه والای این زن بی‌همتا هستند.
منبع: سایت wikipedia
امین کرمی 08:23 پنجشنبه 4 اسفند 1390
1
 امین کرمی
به نگارنده محترم:همه توانایی های ماری کوری و دیگر بزرگان بسیار محترم و ارزشمند و درسی است برای همه انسانها.اما اینها نوابغ جامعه بشریت هستند و این را نباید فراموش کرد که نمیتوان از همه انتظار داشت مثل نوابغ رفتار کنند.بد نیست دانشگاه های فرانسه و یا موقعیت عمومی دانشجویان در کشور های پیشرفته را هم با شرایط دانشجویی بچه های ایران مقایسه کنیم.شاید اگر پروفسور حسابی هم در خارج از کشور تحصیل و تحقیق نمیکردند به این درجه علمی نمیرسیدند.خلاصه اینکه اینقدر نوابغ را به رخ جوانهای بی انگیزه و سردرگممان نکشیم.به قول معروف با حلوا حلوا دهن شیرین نمیشود.
امیر یاشار فیلا 10:47 پنجشنبه 4 اسفند 1390
1
 امیر یاشار فیلا

سلام و سپاس.
امیدوارم دوره‌ی نقاهتِ پس از جراحی را به خوبی و آرامی پشت سر گذاشته باشید آقای مهندس مهیاری.
بابت این مطلب خوب هم از شما تشکر می‌کنم؛ هرچند که منبع آن (ماهنامه‌ی «موفقیت») پیشینه‌ی چندان خوبی در نقل علمی و معتبر مطالب ندارد و بسیار پیش آمده که اصول مقدماتی رسانه‌های نوشتاری را رعایت نکرده است؛ که البته طبیعی‌ست. چون از نگاهی، «زردترین» نشریه‌ی کشور است.
حسن ابراهیمی 11:20 پنجشنبه 4 اسفند 1390
0
 حسن  ابراهیمی
ممنونم آقای مهیاری , گل گفتی , بیشتر به خودم امیدوار شدم , هر چند ما کجا و این شخصیتهای بزرگ جهانی کجا , اما بالاخره آدم تلاش کنه یه روزی به اونجایی که بخواد میرسه , ممکن دیر و یا خیلی دیر برسه , اما بالاخره میرسه , البته به شرطی که آدم هرچی تلاش میکنه اوضاع اقتصادی باهاش یار باشه و روز به روز تورمش بالاتر نره , و امنیت اقتصادی برقرار باشه , که اگر اینطور نباشه تلاش کردن ها هم فایده ای نداره , چون آدم هر چقدر تلاش کنه باز می بینه عقبه و این عقب بودن های زیادی آدم رو از پا در میاره , و تاثیرات نامطلوبی روی آدم میگذاره.
حامد حقی 18:49 پنجشنبه 4 اسفند 1390
0
 حامد حقی
سلام مهندس مهیاری عزیز.سپاسگزارم از رونوشت شما. امیدوارم حالتون خوب شده باشد
حامد حقی 18:52 پنجشنبه 4 اسفند 1390
0
 حامد حقی
با سلام خدمت مهندس امیریاشار فیلا
مهندس جان با اجازه شما الان که ماهنامه موفقیت را از اصول نوشتاری اش ایراد گرفتید به صفحه ی شما سری زدم و تازه فهمیدم که این ذوق ادبی و دقتی که در روزنوشت ها دارید به خاطر چیست. من خیلی علاقمندم که گزارشات علمی و خبری در حوزه ی مدیریت بحران و مقاوم سازی تهیه کنم. در چندین کنفرانس و نشست هم رفته ام و گزارشاتی نوشته ام . می توانید لطف کنید در این حوزه نیز روزنوشتی قرار بدهید تا ما علاقمندان حوزه ی خبر تخصصی نیز با مقدمات خبرنگاری و گزارش نویسی آشنا شویم و از تجربه ی شما بهره مند شویم. سپاسگزارم
مائده علیشاهی 00:55 آدینه 5 اسفند 1390
0
 مائده علیشاهی
ممنون
سید ابراهیم موسوی نژاد 22:15 آدینه 5 اسفند 1390
0
 سید ابراهیم موسوی نژاد
خیلی عالی بود
آموزنده و حکیمانه
نیما محسون 00:32 شنبه 6 اسفند 1390
0
 نیما محسون
ممنون
م افتخاری 14:04 شنبه 6 اسفند 1390
0
 م افتخاری
جالب بود
سپاس
امیر یاشار فیلا 12:32 یکشنبه 7 اسفند 1390
0
 امیر یاشار فیلا

سلام از بنده آقای مهندس حقی عزیز.
پوزش مرا بپذیرید که به خاطر گرفتاری‌های کارهای فشرده‌ی پایان سال، این نوشته‌ی سرشار از لطف شما را دیر دیدم و با تأخیر پاسخ می‌دهم.
بی تعارف و بدون اغراق باید بگویم که شما خود در این عرصه (گستره‌ی گزارش‌ها و اخبار تخصصی) در زمره‌ی کاربلدها هستید و این را مطالب پایگاه اینترنتی مقاوم‌سازی و مدیریت بحران که جناب‌عالی و همکاران‌تان راه‌اندازی کرده‌اید و اداره می‌فرمایید، به روشنی نشان می‌دهد.
با این همه، از آن رو که معتقدم مبادله‌ی تجربه‌ها، به‌ویژه میان کاربلدها و حرفه‌ای‌ها، همواره کنشی برنده ـ برنده است، با کمال میل آماده‌ام تا در این بستر خوب فراهم‌آمده از سوی دست‌اندرکارانِ iiiwe، با دوستان و همکاران ارجمندی همچون شما، تعاملاتِ اندیشه‌ورانه و داد و ستدهای حرفه‌ایِ بیش‌تر و سامانمندتری داشته باشم.
بنابراین، در نخستین فرصتی که به دست بیاورم، سر و سامانی به یادداشت‌هایم در این زمینه خواهم داد و آن‌ها را در قالب زنجیره‌ای از مطالب هم‌پیوند با «روزنامه‌نگاری تخصصی در عرصه‌ی مهندسی» با جناب‌عالی و دیگر همکارانِ دوستدار این مبحث، در میان خواهم گذاشت.
همچنین، چشم‌به‌راه خواندن نوشته‌های شما از تجربه‌هایی که طی فرآیند راه‌اندازی سایت retrona.ir اندوخته‌اید، هستم.

پاینده و تندرست و کامیاب باشید.
وحیده طباخها 18:38 آدینه 18 فروردین 1391
0
 وحیده طباخها
«تنها چیزهای کمی در زندگی هستند که ارزش عصبانی شدن دارند و درمورد این چیزهای کم نیز، عصبانی شدن دردی را دوا نمی کند». غرولند کردن، دردی را دوا نمی کند؛ تلاش باید کرد.

متن ارزشمندی بود
سپاسگذارم آقای مهندس